پنجشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۷:۴۷
از «روایت شهادت» تا «روایت قدرت»

باید به خود و به مردم یادآوری کنیم که ما در یک جنگ ۱۲ روزه، نه با اسرائیل، که با ائتلافی از قدرت‌های جهانی از جمله دو کشور اتمی (آمریکا و انگلیس) جنگیدیم و سیلی خود را به هدف اصلی نشاندیم. این یک پیروزی تمام‌عیار است که اسرائیل در ۴۰ سال گذشته چنین ضربه‌ای را تجربه نکرده بود.

خبرگزاری حوزه / مقاومت قهرمانانه مردم ایران در حماسه 12 روزه جنگ با رژیم صهیونیستی نقطه‌عطفی در تاریخ تقابل جبهه حق علیه باطل و فصلی نوین در اثبات اقتدار جمهوری اسلامی ایران در عرصه بین‌المللی بود. با این حال، پس از گذشت مدتی از این حماسه بی‌بدیل، اکنون زمان آن فرا رسیده است که با نگاهی راهبردی و دقیق، به تحلیل «روایت» این پیروزی بزرگ بپردازیم. آیا ما توانسته‌ایم آن‌گونه که شایسته این عظمت بود، آن را برای افکار عمومی داخل و خارج روایت کنیم؟

جواد موگویی، مستندساز و پژوهشگر انقلاب اسلامی اخیرا در گفتگویی ویدئویی، بر یک خلأ جدی در این زمینه انگشت می‌گذارد: غلبه «روایت مظلومیت» و «سوگواری» بر «روایت قدرت» و «حمله». این نکته، کلیدواژه‌ای اساسی برای فهم چگونگی تأثیرگذاری بر افکار عمومی و افزایش تاب‌آوری اجتماعی در شرایط نبرد است.

تاب‌آوری اجتماعی، تابع مستقیم «روایت قدرت» است

در دهه‌های گذشته، به‌ویژه در دوران دفاع مقدس، «روایت شهادت»، «ایثار» و «از خودگذشتگی» به درستی موتور محرک جامعه برای حضور در جبهه‌ها و دفاع از کیان کشور بود. یادواره‌های شهدا و حجله‌هایی که در کوچه‌پس‌کوچه‌های شهرها برپا می‌شد، خون غیرت را در رگ‌های جوانان این مرز و بوم به جوش می‌آورد و تولید قدرت می‌کرد. اما همانطور که آقای موگویی به درستی اشاره می‌کند، «ما در سال شصت نیستیم».

امروز، در عصر جنگ شناختی و سیطره رسانه‌های دیجیتال، شهروند ایرانی علاوه بر رسانه ملی، در معرض بمباران دائمی پیام از سوی رسانه‌های معاند مانند اینترنشنال و شبکه‌های اجتماعی دشمن قرار دارد. در چنین فضایی، تکرار صِرف الگوهای روایی دهه شصت، ممکن است تأثیر معکوس داشته باشد. هنگامی که دشمن با تمام توان رسانه‌ای خود، تلفات محدود ما (شهادت فرماندهان و دانشمندان عزیز) را به عنوان تنها دستاورد خود برجسته کرده و با انتشار روزانه تصاویر آنان در پی «تولید قدرت» برای خود و «تزریق ترس» به جامعه ماست، ما نمی‌توانیم با نصب بنرهای شهدا در سطح شهر، به تنهایی این روایت مسموم را خنثی کنیم.

واقعیت این است که تاب‌آوری اجتماعی، مستقیماً به احساس اقتدار ملی گره خورده است. مردم زمانی با آرامش به زندگی روزمره خود ادامه می‌دهند و از سیاست‌های کلان نظام حمایت می‌کنند که احساس کنند کشورشان «می‌زند»، نه اینکه فقط «می‌خورد». اگر روایت غالب، سوگواری و مرثیه باشد، این حس به جامعه القا می‌شود که ما در موضع ضعف و انفعال قرار داریم و این دقیقاً همان چیزی است که دشمن به دنبال آن است.

در بازدید اهل رسانه از مناطق تخریب شده در تهران هم ما با همین موج مواجه شدیم که با این حجم از تخریب منازل و ساختمان های مسکونی و غیر مسکونی، پس «اقتدار» کجاست؟ رژیم صهیونیستی از روز دوم آغاز عملیات گسترده وعده صادق 3 اجازه انتشار هیچگونه تصویری از مناطق تخریب شده را نداد. تمامی خبرنگاران را اخراج و به شهروندان خود هم اعلام کرد که هرگونه تصویربرداری و بارگذاری آن در شبکه های اجتماعی جرم محسوب می‌شود. آنها با این روش حجم گسترده تخریب های نقاط مهم و مناطق نظامی از بین رفته‌شان توسط موشک‌های ایرانی را پنهان داشته و برای خود ژست پیروزی گرفتند.

گاهی سانسور بعضی از تصاویر و اتفاقات، بدنه جامعه را از بی اعتمادی به رسانه‌های داخلی نجات می دهد، زیرا روایت های هرچند کم جان اقتدار و قدرت را نمایان‌تر می‌کند.

میراث حاجی‌زاده؛ لباس شهادت یا موشک‌های اقتدار؟

نمادپردازی ما نیز باید متناسب با این نبرد جدید باشد. آویختن لباس خونین سردار سرافراز، شهید حاجی‌زاده، اگرچه تداعی‌گر اوج مظلومیت ایشان و خوی ددمنشانه دشمن است، اما آیا «تولید قدرت» می‌کند؟ میراث اصلی آن شهید بزرگوار و همرزمانش، آن لباس نیست؛ بلکه موشک‌هایی است که قلب دشمن را در تل‌آویو و حیفا شکافت و هیمنه پوشالی گنبد آهنین و چندین لایه پدافندی ناتو و آمریکا را در هم شکست.

تقدیر از سردار حاجی‌زاده و دیگر فرماندهان، نمایش تصاویر ویرانی پایگاه‌های نظامی و مراکز حساس رژیم صهیونیستی است. باید در کنار هر تصویر از چهره نورانی شهدای فرمانده، تصویری از خرابی‌های ناشی از سیلی محکم ایران در سرزمین‌های اشغالی قرار گیرد. هشتگ‌ها و شعارهای ما باید بر اقتدار و توانایی تنبیه متمرکز باشد، مانند «بیچاره‌تان می‌کنیم».

رسانه ملی و جامعه مستندساز کشور رسالتی تاریخی بر دوش دارند. پرداختن به جنایت جنگی دشمن در حمله به ساختمان صداوسیما و ثبت آن به عنوان یک سند تاریخی، اقدامی ضروری بود که انجام شد. اما توقف در این روایت و تکرار مداوم آن، ما را در زمین «مظلومیت» نگه می‌دارد. در همان ایامی که ما مشغول روایت مظلومیت خود بودیم، دشمن «روایت پیروزی» خود را از طریق یک کلیپ ۳۰ ثانیه‌ای مبهم و بدون سند از سوار و پیاده شدن دو خلبان زن به هواپیما ساخت و باعث ایجاد موجی در میان جامعه جوان جامعه شد.

متأسفانه به نظر می‌رسد بخشی از بدنه رسانه‌ای و حتی نخبگانی ما، هنوز خودشان پیروزی قاطع در این نبرد نامتقارن را باور نکرده‌اند. آن‌ها تحت تأثیر عملیات روانی دشمن و توییت‌های افرادی مانند ترامپ قرار می‌گیرند که با هدف تحقیر و کوچک‌نمایی این عملیات بزرگ منتشر می‌شود. این عدم باور، منجر به ناتوانی در «تولید» محتوای متناسب با این پیروزی می‌شود.

باید به خود و به مردم یادآوری کنیم که ما در یک جنگ ۱۲ روزه، نه با اسرائیل، که با ائتلافی از قدرت‌های جهانی از جمله دو کشور اتمی (آمریکا و انگلیس) جنگیدیم و سیلی خود را به هدف اصلی نشاندیم. این یک پیروزی تمام‌عیار است که اسرائیل در ۴۰ سال گذشته چنین ضربه‌ای را تجربه نکرده بود.

اکنون وظیفه خبرگزاری‌ها، منابر، هیئات مذهبی، هنرمندان و مستندسازان جبهه انقلاب است که با بازنگری در راهبردهای روایی خود، از تمرکز صِرف بر «سوگواری» فاصله گرفته و با تمام قوا به «روایت قدرت»، «روایت حمله» و «روایت قهرمانانه» از حماسه «وعده صادق3» بپردازند. این‌گونه است که می‌توان ضمن زنده نگه داشتن یاد شهدا، تاب‌آوری اجتماعی را تقویت کرده و زمینه را برای پیروزی‌های بزرگ‌تر در آینده فراهم ساخت.

و ما النّصر الّا من عند الله العزیز الحکیم

الناز موسوی یکتا

پژوهشگر عرصه رسانه و فضای سایبر

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha